سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاهى اندیشیدن، جهادى کار کردن

دوستان و دشمنان ایران

روزنامه‌ی اعتماد
عمادالدین باقی

چند روزی است با نگرانی خبر دفن ریچارد فرای را دنبال می‌کنم و از کشمکش‌هایش رنج می‌برم، زیرا گمان دارم دفن او در ایران یک اقدام ملی و مقابله با دفن او در ایران یک اقدام ضد ملی است. چرا؟ در اینجا از این مساله سخن نمی‌آید که از لحاظ شرعی، اخلاقی و قانونی وصیت هر کسی تا جایی که ناقض حقوق دیگران نباشد نافذ و الزامی است. موضوعی که خود نیازمند یک بحث حقوقی و فقهی جالب خواهد بود.

سخن از اینجا آغاز می‌شود که از سال‌ها پیش با پدیده‌یی به نام فرار مغزها روبه‌رو بوده‌ایم و زنگ خطرهایی از سوی کارشناسان به صدا در می‌آمد که هنوز صدای آن را عده‌یی نشنیده‌اند. آن زمان که هنوز در «مرحله جویباری فرار مغزها» بودیم اگر خطا نکرده باشم در سال 1378 بود که وزیر خارجه کانادا گفت در سال گذشته از محل مهاجرت تحصیلکردگان و مهاجران ایرانی دو میلیارد دلار به سود اقتصاد کانادا بوده است. همه می‌توانند محاسبه کنند که با دو میلیارد دلار چند بیمارستان یا مدرسه یا دانشگاه می‌توان ساخت و چه گره‌هایی را می‌توان گشود. مهاجرپذیران، هزینه‌هایی که صرف می‌شود تا یک نفر مراحل تحصیل از ابتدایی تا دانشگاه را طی کند و به نیروی جوان فعال و کارآمدی تبدیل شود را محاسبه می‌کنند و این فرد اکنون به طور رایگان در اختیارشان قرار گرفته است. رقم دو میلیارد دلار فقط مربوط به کانادا و مربوط به مهاجرت ایرانیان در یک سال و در مقطعی است که فرار مغزها هنوز گسترده‌تر نشده بود و ضرب کردن این عدد در تعداد مهاجران به کشورهای دیگر رقمی چند برابر را نشان خواهد داد. و اگر در نظر بگیریم که جریان فرار مغزها پهناور شده و به فرار سرمایه‌ها تبدیل شده و امروز شامل مغزها و تحصیلکرده‌ها و پول‌ها و نیروی کار هم شده است و جویبار این مهاجرت به سیل تبدیل شده، آنگاه به ارقامی عظیم و غیرقابل محاسبه می‌رسیم که حاکی از جریانی برای تهی کردن ایران است و آنقدر که امروز نگران فروش نفت و خزانه خالی دولت یازدهم هستیم نگران تهی شدن کشور نیستیم. نگران اینکه اقتصاد امارات و ترکیه و بسیاری از کشورهای دیگر با فرار پول‌های ایرانیان آباد شده است و….

اما در پس این رویداد غمبار یک مساله مهم وجود دارد و آن است که چرا این‌همه میل به گریز در مغزها و تحصیلکردگان و کارگران و پولداران وجود دارد؟ این مساله ربطی به اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد و نمونه‌های فراوان سراغ داریم که از همه طیف‌ها و گروه‌ها به محض اینکه زمینه‌یی برای پذیرش در دیار دیگری پیش آمده است جلای وطن را ترجیح داده‌اند. حکایت‌های شگفتی از سفرهای برخی از کسانی که شبانه‌روز علیه غرب و غربی‌گرایان شعار می‌دهند به دیگر کشورها وجود دارد که اگر امکان بازگفتنش بود برای بسیاری باورکردنی نبود. این یک پدیده آسیب شناختی است. چرا این‌همه میل به گریز وجود دارد؟ ریشه این گریز در از بین رفتن عِرقِ ملی است که در نتیجه آن، امروز آمار تعدادکسانی که به جرم خیانت جاسوسی در زندان هستند و فقط اندکی از تعدادی است که شناسایی شده‌اند و بعضی از آنان به جرم خویش اقرار دارند و… حیرت‌انگیز است. اینکه چرا عِرقِ ملی در ایرانیان به این حد از ضعف و فتور تبدیل شده است و به دست چه کسانی و چگونه چنین شده است موضوعی مستقل است و مخالفت‌ها با دفن ریچارد فرای در ایران در امتداد دلایل و بحث‌هایی است که در مجال دیگری به آن پرداخته خواهد شد.

اکنون با توجه به این مقدمه، جنبه نمادین مساله دفن فرای روشن‌تر می‌شود. از اینکه دفن پیکر شخصیت‌های علمی و نامدار جهان می‌تواند جزو ذخایر یک کشور باشد و انگیزه‌یی برای توریسم بین المللی فرهنگی (نه توریسمی از نوع آنتالیا) شود و به سود اقتصاد و فرهنگ کشور است در می‌گذریم و به این نکته تمرکز می‌کنم که در چنین شرایطی که کشور نیازمند عواملی برای تقویت عِرقِ ملی است اگر صدا و سیما و سایر رسانه‌های همسو درک درستی از موضوع داشتند باید چند هفته موضوع دفن ریچارد فرای را دستمایه تبلیغ مثبت قرار می‌دادند تا در جامعه‌یی که دچار چنین آسیبی شده است این نکته مهم را القا کنند که ایران سرزمینی است که آرتور پوپ و ریچارد فرای‌ها آرزو می‌کنند در آنجا آرام بگیرند و به این وسیله پرسشی و تردیدی در این هویت شکسته شده و طفل گریز پا ز مکتب بیافرینند و انگیزه‌یی برای دوستی وطن به وجود آورند. کاری که تاجیکستان در پی و در انتظار آن است و بلکه آرزوی امتناع از دفن فرای و بردن جنازه او به تاجیکستان را دارد. به همان دلیل که ترکیه «مولوی» را و «قهوه‌خانه» و «نان بربری» را به نام خود به ثبت می‌رساند و آذربایجان «تار» و «چوگان» را و حتی ارمنستان «نان لواش» را در یونسکو به نام خود ثبت می‌کنند یا برای آن تلاش می‌کنند و حتی از پذیرش ثبت آن به عنوان میراث مشترک سرباز می‌زنند که حاصل آن از بین بردن سنت و میراث فرهنگی و معنوی یک کشور است.

کسانی که به مقبره پوپ در اصفهان یورش می‌برند از عمق مساله آگاه نیستند و نمی‌دانند که چگونه به هویت خود یورش برده‌اند اما آیا دست‌های نهان هم آگاه نیستند؟ این مخالفت‌ها البته یک صورت ظاهر دارد و یک صورت زیرین. جنجال آفرینان دفن فرای در اصفهان تاکنون هیچ دلیل موجهی ارائه نکرده‌اند مگر اینکه یکی گفته است او زباله امریکایی است یک نماینده گفته است فرای دلال عتیقه وجاسوس بود. سایت‌ها و رسانه‌های‌شان خبری داده‌اند که تیتر آن چنین است: «همسر ایرانی ریچارد فرای: او جاسوس بود» ولی وقتی به متن خبر مراجعه می‌کنید عکس آن است و نوشته است: عدن نبی، همسر ایرانی‌آسوری ریچارد فرای، در واکنش به اینکه گفته شده همسرش جاسوس سیا بوده جوابیه‌یی منتشر کرده و گفته که شوهرش هیچگاه از سیا، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، پول نگرفته است. او در عین حال یادآوری کرده که فعالیت‌های «جاسوسی» فرای محدود به جنگ جهانی دوم و علیه آلمان نازی و هیتلر بوده است؛ موضوعی که پنهان نبوده و در نوشته‌های خود ریچارد فرای آمده است.

هیچ دلیل مشروع و موجهی برای مخالفت با دفن فرای در اصفهان ارائه نشده است. صورت ظاهر مساله این است که برای گروهی معیار رفتار منافع ملی نیست و چون هدف قدرت است لذا هدف هر وسیله‌یی را توجیه می‌کند. گروهی فقط در پی آنند که نشان دهند «ما هستیم». اگر فرای دفن نشود آنها توانسته‌اند قدرت خود را به رخ بکشند و تثبیت کنند و بگویند این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم و رای ملت و دولت برخاسته از آرای اکثریت، تزیینی است. اما صورت باطن مساله مهم‌تر است. از طریق پاسخ به این پرسش که چه کسانی تقویت عِرقِ ملی ایرانیان را به ضرر منافع منطقه‌یی و جهانی خویش می‌بینند و نیاز به فروپاشی انسجام ایران دارند می‌توان دریافت عاملان آگاه این رفتارها (نه کسانی که از کنه مساله بی خبرند) سر در کجا دارند. هوارد کانکلین باسکرویل امریکایی که در جریان انقلاب مشروطه کنار آزادیخواهان تبریز برای آزادی ایران از چنگ استبداد محمدعلی‌شاه جنگید و شهید شد و امروز مقبره‌اش در کنار شهدای راه آزادی در تبریز قرار دارد در جواب همسر کنسول امریکا که از او خواسته بود از صف مشروطه‌خواهان جدا شود، ضمن پس دادن پاسپورتش گفت: تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است و این فرق بزرگی نیست. گائوک آلمانی که در کنار میرزا کوچک‌خان در جنبش جنگل جنگید و همراه با او شهید شد (اگر از برخی ظنون در گذریم) و آن 4565 غیرایرانی که در جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران در کنار مردم ایران به شهادت رسیدند و نامدارانی که وصیت می‌کنند در ایران دفن شوند دوستان ایران بودند یا کسانی که همچنان نابودی عِرقِ ملی را هدف گرفته‌اند؟ عقب‌نشینی در برابر سخنان و رفتارهای غیرمنطقی و زورگویانه حاصلی جز سرشکستگی ملی نخواهد داشت.